محاصره شدن (شُ تُ لُ کَ دَ) شهربند شدن. محصور شدن. حصاری شدن. در میان گرفتگی و بند شدگی راه واقع شدن ادامه... شهربند شدن. محصور شدن. حصاری شدن. در میان گرفتگی و بند شدگی راه واقع شدن لغت نامه دهخدا
محاصره شدن درحصر قرار گرفتن، احاطه شدن، در محاصره قرار گرفتن، در میان گرفته شدن ادامه... درحصر قرار گرفتن، احاطه شدن، در محاصره قرار گرفتن، در میان گرفته شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد